پیر شدن در عصر نئولیبرالیسم، بارتولومئو سالا

«در کتاب زندگی، پیری و مرگ یک زن کارگر، نویسنده فرانسوی، دیدیه اریبون، مرگ مادر خود را نمادی از ناپدید شدن فرهنگ و سیاست جمعی‌ای می‌بیند که زمانی به کارگران نسل او هویت و شأن اجتماعی می‌بخشید.

مروری بر کتاب زندگی، پیری و مرگ یک زن کارگر، اثر دیدیه اریبون (انتشارات MIT، ۲۰۲۵).

«جامعه‌شناس فرانسوی، دیدیه اریبون، با خاطرات خود در کتاب بازگشت به رنس چارچوبی را برای فهم یک نسل فراهم کرد و آنچه را او «زخم‌های پنهان طبقه» نامید، آشکار ساخت. این اثر در سال ۲۰۰۹ منتشر شد؛ زمانی که ظهور راست افراطی هنوز تهدیدی در حال شکل‌گیری بود، نه ویژگی مسلط سیاست در جهان سرمایه‌داری پیشرفته. این کتاب بازتابی پیش‌نگرانه از دلایل حمایت طبقه کارگر از سیاستمداران ارتجاعی به دست می‌داد.

کتاب بازگشت به رنس از مرگ پدر نویسنده، که سال‌ها با او بیگانه بود، آغاز می‌شود. این واقعه فرصتی برای اریبون فراهم کرد تا بیندیشد «خیانت به طبقه» چه معنایی دارد. همان احساسات آسیب و شرمی که او را واداشت تا از تربیت کارگری خود فاصله بگیرد، توضیح می‌دهد که چرا والدین او ــ کارگران کارخانه‌ای که در بیشتر عمرشان به حزب کمونیست رأی داده بودند ــ سرانجام به راست گرایش پیدا کردند و حتی از جبهه ملی حمایت نمودند.

اریبون به عنوان جوانی همجنس‌خواه با آرزوی روشنفکر شدن، به محض رفتن به پاریس برای تحصیل فلسفه، خود را از گذشته‌اش جدا ساخت. این روند بازآفرینی هویت زمانی شدت یافت که او توانست خود را در میان طبقات بالای نخبگان روشنفکری فرانسه جا بیندازد. در پاریس، برای نخستین بار می‌توانست آزادانه زندگی جنسی خود را تجربه کند و هویت خویش را بپرورد. اما پیوستن به نخبگان روشنفکرِ ناماً چپ به معنای مبادله‌ی یک شکل از سرکوب با شکلی دیگر بود. به‌زودی دریافت که نشانه‌های زبانی، رفتاری و سایر کدهای فرهنگی وابسته به خاستگاه طبقاتی خود را کنار گذاشته و آن‌ها را با نشانه‌هایی جایگزین کرده است که در میان بورژوازی تحصیل‌کرده پاریس پذیرفته‌تر بودند.

برای نسل والدین اریبون، چپ بودن به همان اندازه که ابزاری برای مقاومت در برابر ستمگر بود، روشی برای همبستگی متقابل نیز محسوب می‌شد. اما این حس متخاصمِ هویت طبقاتی در اواخر دهه ۱۹۷۰ دچار بحران شد؛ زمانی که احزاب چپ تمامی نشانه‌های تعارض طبقاتی را کنار گذاشتند و به جای آن سیاستی فن‌سالارانه و مدیریتی را در پیش گرفتند. کارگران، از جمله والدین اریبون، یتیم‌وار شکایت‌ها و نارضایتی‌های خود را به جایی دیگر بردند.

پانزده سال پس از انتشار بازگشت به رنس، اریبون بار دیگر به رابطه خود با خانواده بازگشت و دومین خاطره‌نگاری‌اش، زندگی، پیری و مرگ یک زن کارگر، را نوشت که در سال ۲۰۲۳ به زبان فرانسوی و امسال به زبان انگلیسی منتشر شد. این اثر مرگ مادر اریبون را روایت می‌کند؛ مادری که اندکی پس از ورود به خانه سالمندان درگذشت. در بسیاری جهات، این کتاب دنباله‌ی روحی اثر نخست اوست.

این کتاب نه تنها فرم مشابهی را به کار می‌گیرد ــ آمیزه‌ای از روایت‌های تلخ از سال‌های پایانی زندگی مادر با ارجاعاتی به نوربرت الیاس، سیمون دوبووار و الکساندر سولژنیتسین ــ بلکه بسیاری از رویدادهای بازگشت به رنس را نیز بازبینی می‌کند. ازدواج ناموفق والدین و همچنین نژادپرستی مادرش، از مضامین تکرارشونده‌اند. به همین ترتیب، مسئله محوری تحرک اجتماعی صعودی و اثرات بیگانه‌ساز آن نیز بار دیگر در کانون روایت قرار دارد.»