در حالیکه ادامه بهت تجاوز نظامی صهیونیستی-امپریالیستی به ایران در میان پروپاگاندهای دو سوی بازی، همچنان حوزه عمومی کشور را تصرف کرده است، در سالگرد تولد نظریه پرداز انارشیست اما گلدمن نوشته ایی تاریخی از او در مورد صهیونیسم را مرور می کنیم. این نوشته دو سال پیش از خاموشی گلدمن به نگارش در آمده است.

درباره صهیونیسم، اِما گلدمن

نوشته‌شده: اوت ۱۹۳۸
منبع: منتشر شده در نشریه اسپانیا و جهان

به سردبیر محترم اسپانیا و جهان

رفیق گرامی

با علاقه مقاله‌ی «فلسطین و سیاست سوسیالیستی» نوشته‌ی دوست عزیزمان، رجنالد رینولدز، را در شماره ۲۹ ژوئیه‌ی نشریه‌ی «اسپانیا و جهان» مطالعه کردم. بخش‌هایی از آن را کاملاً می‌پذیرم، اما قسمت‌های بیشتری به نظرم در تضاد با اصول سوسیالیستی و حتی ارزش‌های یک آنارشیست نزدیک به ما است. پیش از آنکه به این تناقض‌ها اشاره کنم، لازم می‌دانم متذکر شوم که مقاله‌ی مذکور می‌تواند این تصور را ایجاد کند که نویسنده‌اش به شدت یهودی‌ستیز است.

در واقع، چندین نفر از من پرسیده‌اند که چگونه ممکن است نشریه‌ای چون «اسپانیا و جهان» مقاله‌ای با چنین محتوای یهودی‌ستیز منتشر کند. تعجب آنان زمانی بیشتر شد که فهمیدند نویسنده‌ی مقاله رجنالد رینولدز است. با این حال، از آنجا که شخصاً نویسنده را می‌شناسم، با اطمینان خاطر به دوستان یهودی‌ام اعلام کردم که رینولدز ذره‌ای احساسات ضدیهودی ندارد، هرچند محتوای مقاله‌ی او، متأسفانه، می‌تواند چنین برداشتی را در مخاطب ایجاد کند.

من در نقد دوستم نسبت به صهیونیست‌ها اختلاف نظری ندارم. در واقع، سال‌هاست که با صهیونیسم مخالفم و آن را رؤیای سرمایه‌داران یهودی در سراسر جهان برای ایجاد یک دولت یهودی می‌دانم؛ دولتی که همراه است با سازوکارهای حکومتی، قوانین، پلیس، نظامی‌گری و تمام مظاهر دیگر سلطه‌ی دولتی. به بیان دیگر، صهیونیسم در پی برپایی دستگاه دولتی‌ای است که منافع اقلیت صاحب‌امتیاز را در برابر اکثریت مردم حفظ کند.

اما رجنالد رینولدز در جایی دچار خطا می‌شود که چنین وانمود می‌کند که تنها صهیونیست‌ها حامی مهاجرت یهودیان به فلسطین بوده‌اند. شاید او مطلع نیست که توده‌های یهودی در تمامی کشورها، به‌ویژه در ایالات متحده‌ی آمریکا، مبالغ هنگفتی برای همین هدف اهدا کرده‌اند. آنان از دسترنج خود بدون دریغ کمک کرده‌اند، با این امید که فلسطین بتواند پناهگاهی باشد برای برادرانشان که در بیشتر کشورهای اروپایی به‌طرزی بی‌رحمانه تحت آزار و تعقیب قرار گرفته‌اند.

وجود تعداد زیادی کمون غیرصهیونیست در فلسطین نشان می‌دهد که کارگران یهودی که به یاری یهودیان تحت تعقیب و ستم شتافته‌اند، این کار را نه به‌خاطر باور صهیونیستی، بلکه از آن رو انجام داده‌اند که شاید در فلسطین بتوانند در آرامش زندگی کنند، ریشه بدوانند و حیات مستقلی داشته باشند.

رفیق رینولدز نسبت به این ادعای یهودیان که فلسطین، دو هزار سال پیش، میهن تاریخی آنان بوده است، ابراز نارضایتی می‌کند. او اصرار دارد که این ادعا در مقایسه با حقوق اعراب که نسل‌ها در فلسطین زیسته‌اند، فاقد اهمیت است. من شخصاً هیچ‌یک از این دو ادعا را تعیین‌کننده نمی‌دانم، مگر آنکه کسی به مالکیت انحصاری زمین یا به حق دولت‌ها برای جلوگیری از ورود تازه‌واردان به هر سرزمینی باور داشته باشد…»