by John K. Bardes

«قناری در معدن زغال سنگ:حبس دسته جمعی و مبارزه برای دموکراسی لغو»

: نگاهی به دو کتاب جدید در مورد یکی از ویژگی های اصلی انباشت سرمایه در ایالات متحده تا امروز

شهر حبس جمعی: برده‌داری و شکل‌گیری حبس انبوه در نیواورلئان، ۱۸۰۳-۱۹۳۰ اثر جان ک. باردس انتشارات دانشگاه کارولینای شمالی ۲۰۲۴

زندان سرمایه: حبس انبوه و مبارزات برای دموکراسی لغو در لوئیزیانا اثر لیدیا پلو-هابز انتشارات دانشگاه کارولینای شمالی ۲۰۲۳

«من دوستدار ارتش‌های دائمی در یک کشور آزاد نیستم، اما ما در کشوری از بردگان زندگی می‌کنیم»

جان واتکینز، شهردار نیواورلئان، ۱۸۰۵

«در طول یک سال گذشته، من به دانش‌آموزان زندانی در سیستم زندان‌های لوئیزیانا از طریق یک برنامه آموزشی زندان تدریس کرده‌ام. هر هفته، من سفر تقریباً دو ساعته‌ای از نیواورلئان به یک بخش روستایی در شمال بوگالوسا می‌کنم — یک سفر رفت و برگشت چهار ساعته که بسیاری از زندانیان را از دریافت بازدیدکنندگان منظم محروم می‌کند. می‌دانم که به زندان نزدیک شده‌ام وقتی که هوا از بوی ناخوشایند کارخانه کاغذ مملو می‌شود، یادآوری تلخی از این که چرا زندان در اینجا قرار دارد

شاید برای بسیاری تعجب‌آور باشد، اما بخش زیادی از لوئیزیانا به طور تاریخی به استخراج و فرآوری چوب (عمدتاً کاج) متکی بوده است. کارخانه اره‌کشی اصلی بوگالوسا زمانی بزرگترین در جهان بود. کار چوب‌بری در جنوب همیشه به یک نیروی کار میان‌نژادی متکی بوده و صنعت به همین دلیل خانه برخی از اولین اتحادیه‌های کارگری میان‌نژادی در کشور بوده است. اتحادیه کارگران چوب‌بری، یکی از بزرگترین وابستگان به اتحادیه جهانی کارگران صنعتی انقلابی، تقریباً سی هزار عضو سیاه و سفید داشت که عمدتاً در لوئیزیانا و تگزاس متمرکز بودند. تا سال ۱۹۱۹، کارگران کارخانه در بوگالوسا با موج سراسری از مبارزه کارگری پیوسته و اعتصاب کردند — اعتصابی که در نهایت توسط یک میلیشیای شرکت‌اسپانسر شکسته شد و موجب احیای چند دهه‌ای کو کلاکس کلان گردید

تا دهه ۱۹۶۰، روندهای بین‌المللی به سمت اتوماسیون و برون‌سپاری به جمعیت عمدتاً سیاه بوگالوسا به شدت آسیب رساند. اشتغال در کارخانه — که اساساً تنها کارفرمای بزرگ منطقه بود — به صورت نمایی کاهش یافت، که منجر به افزایش شدید بیکاری، فقر و جرم شد. در سال ۱۹۸۲ یک “ناجی” پدیدار شد: زندان. امروزه، این زندان یکی از بزرگترین کارفرمایان منطقه است، اگر نه بزرگترین. یک طنز غیرقابل انکار — که حتی از نظر خود زندانیان هم پنهان نیست — وجود دارد که زندان بسیاری از ساکنان بوگالوسا را از زندگی در حبس نجات داده است، با ارائه اشتغال نسبتاً پایدار. آنها می‌دانند که موقعیت یک نفر در هر سوی میله‌ها بیشتر به شانس بستگی دارد تا هر چیز دیگری. کاش زندانی در جایی که آنها زندگی می‌کردند ساخته می‌شد

ماهیت خودتقویت‌کننده کار زندان این منطق وارونه از “نجات” جوامع را بازتاب می‌دهد با وابسته کردن اقتصادی آنها به نگهداری (اگر نگوییم گسترش) حبس انبوه/دسته جمعی. برخلاف کاریکاتورهای ناشیانه ترسیم شده توسط (احتمالاً) لیبرال‌های «نیک‌اندیش» در افشاگری‌های جریان اصلی مانند مستند نتفلیکس “۱۳ام”، اکثریت قریب به اتفاق زندانیان زندان‌ها کار بدون دستمزد برای شرکت‌های خصوصی انتفاعی انجام نمی‌دهند. اما آنها موظفند کار بدون دستمزد انجام دهند. در لوئیزیانا، وقتی کسی به جرمی محکوم می‌شود، به معنای واقعی کلمه — و این همان کلامی است که در محکومیت‌ها استفاده می‌شود — به “کار سخت” محکوم می‌شود. این کار سخت، اما، عمدتاً برای بازتولید خود زندان استفاده می‌شود. هدف این است که حبس انبوه تا حد ممکن کم‌هزینه برای مالیات‌دهنده باشد. اگر این به معنای تقریباً به بردگی کشیدن زندانیان برای اطمینان از نگهداری زندان با حداقل هزینه ممکن است، باشد

اگر یک چیز از زندگی در جنوب ایالات متحده و مطالعه آن آموخته باشم، این است که برخلاف کلیشه‌های محبوب و دانشگاهی از عقب‌ماندگی، تسلیم‌پذیری و عدم آگاهی طبقاتی، کارگران در جنوب به طور زنده و عمیقی از جایگاه خود در جامعه آگاه و ناراضی هستند. دقیقاً به همین دلیل است که کارگران جنوبی بسیار مبارز هستند که سخت‌ترین ساختارهای اجتماعی و سیاسی طراحی شده‌اند تا آنها را مهار و سرکوب کنند. شورش‌های عظیم در ویرجینیای استعماری منجر به اختراع چیزی شد که اکنون آن را “برتری سفید” می‌نامیم تا نیروی متحدی از خدمتگزاران اروپایی و بردگان آفریقایی را تقسیم و تسخیر کند؛ اتحاد اقتصادی و سیاسی سفیدپوستان و سیاه‌پوستان در سراسر جنوب در اواخر قرن نوزدهم نیازمند ایجاد قوانین جیم کرو بود، باز هم، برای تقسیم و تسخیر طبقه کارگر جنوبی؛ در حالی که انفجار جنبش کارگری جنوبی در دهه‌های ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ منجر به یک معامله . جدید نژادی و احیای خشونت سفیدپوست‌محور شد. لینک مقاله