
“نسلکشی غزه؛ گلوگاه نجات سرمایهداری“
مارکسیسم سیاه شاید کمتر از آنچه شایسته آن است شناخته شده است. نوشتهای از سدریک رابینسون که النا لنتین، پروفسور مطالعات تحلیل فرهنگی و اجتماعی در سیدنی استرالیا، در یادداشتی به بررسی این موضوع پرداخته که مارکسیسم سیاه چگونه به عنوان جعبه ابزاری مفهومی میتواند به کمک درک بهتر نسلکشی فلسطینیها بیاید. اظهارات عریان و بیپرده سران ارشد کابینه جنگ اسرائیل یک مساله را به خوبی روشن میکند: این تنها یک جنگ کلاسیک میان دولت اسرائیل و سازمان حماس نیست. حتی دولت اسرائیل به دنبال انتقام واقعه ۷ اکتبر نیز نمیباشد؛ این جنگی است که سرمایهداری جهان غرب با میانجی مساله برتری نژادی به راه انداخته تا راه پیروزی خود را در باریکه غزه پیدا کند.اما چگونه میتوان این موضوع را توضیح داد؟ رابینسون به ما نشان میدهد که استعمار غربی همواره نسبتی معنادار با برتری نژادی داشته. همانگونه که در زمان تفوق حزب نازی، بسیاری از بنگاههای کلان اقتصادی آلمان سود خود را در حمایت از این تبعیض ساختاری نژادی میدیدند و عملا ظرفیت سود اقتصادی آنان به کمک هیتلر و همپیمانانش آمد، امروز نیز سرمایهداری در خاورمیانه تنها از راه سرمایهداری نژادی میتواند خود را نجات دهد. رابینسون با اتکا به همین مساله میگوید که ادعای ” از رود تا دریا” افراطیون اسرائیل یک ادعای “غیرقابل جایگزین” است و هسته اصلی برتری نژادی یهودیت، در گسترش مرزهای اقتصادی خود به آن سوی مرزهای سیاسی اسرائیل امروزیست. درک بهتر این مساله که مفهوم نژاد، چگونه میتواند به فاشیسم بدل شود و فاشیسم نیز چگونه به ابزاری در اختیار سرمایهداری استعماری میآید، به فهم عمیق چالش نسلکشی غزه کمک می کند و این همان نکتهای است که رابینسون در مارکسیسم سیاه با نگاهی عمیق به جنگ امروز اسرائیل و فلسطین سعی کرده آن را بیان کند. مطلب پیشرو به واکاوی دقیق نسبت میان برتری نژادی، سرمایهداری، استعمار و نسلکشیای میپردازد که گویی خونبهای بقای سرمایهداری در “رود تا دریای” مدنظر بنیادگرایان یهودی است. لینک مقاله