
انکار و چرخهی بیپایان انتقام
یادداشت تحلیلی پیشرو به قلم مارکو درامو شاید در ابتدا عنوانی گیجکننده داشته باشد. نویسنده با بررسی انضمامی آنچه در نسلکشی غزه میگذرد و برقراری ارتباط میان این فاجعه انسانی و مورد مشابه هلوکاست در جنگ جهانی دوم، به بازخوانی سیاست انتقامگیری و قربانیان برآمده از آن میپردازد. درامو به این نکتهی مهم اشاره میکند که چگونه دروغهای سیاستمداران از انواع دیگر دروغپردازی متفاوت است؛ به عبارت دیگر سیاستمداران با اعتقاد قلبی به دروغ خودساختهشان، خود را در خدمت راهی قرار میدهند که درست میدانند
اما چگونه میتوان به یک دروغ آشکار باور داشت؟ چگونه میتوان جنگی ویرانگر را ضامن بقای صلح تعریف کرد و دست آخر چگونه دولتهای حامی خونریزی و نسلکشی به دلسوزان قربانیان جنگی تبدیل میشوند که خود به راه انداختهاند؟
نویسنده با اشاره به سوابق تاریخی مشابه، نتیجه میگیرد که اگرچه سیاست مبتنی بر انتقام در آموزههای عهدعتیق یهودیان موجود است و اسرائیل نیز در پی پاسخ به حملهی حماس بوده، اما اغراق در تبعات حمله حماس و همچنین واکنش غیرقابل باور، وحشتآفرین و بیپایان اسرائیل، ارتش اسرائیل را به سربازان انتقامجویی بدل کرده که تنها در سایهی ندیدن و بیان نکردن حقیقت و تکیه زدن بر دروغ بدل شده به واقعیت، میتوانند خون بیشمار فلسطینی را بر سرزمینهای فلسطینی بریزند. انکار، اسلحهای مرگبار در اختیار سیاستمداران است که به کمک آن، انتقام میتواند به چرخهای بیپایان برای ساخت واقعیت خشن و ترسناک آیندهمان شود. لینک مقاله